سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس به پیشباز آرای گوناگون برود، لغزشگاهها را بشناسد . [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 91 مرداد 10 , ساعت 12:49 عصر

فتنه جدید یا جریان مدّعی یمانی

خبرگزاری رسا ـ متن کامل کتابچه « فتنه جدید یا جریان مدّعی یمانی» که در راستای مقابله با مدعیان دروغین مهدویت در اهواز منتشر شده است، برای استفاده عموم مخاطبان باز نشر می شود.


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در اهواز، اخیراً اشخاصی به تبلیغ یکی از جریان های مدّعی مهدویّت به نام احمد الحسن یمانی در برخی مناطق کشور مشغول شده اند؛ از این رو  پرسش هایی برای برخی از مؤمنان ایجاد شده که اصل این جریان چیست و مؤمنان در برابر این گونه جریانات چه تکلیفی دارند؟ کتابچه « فتنه جدید یا جریان مدّعی یمانی» به همین موضوع پرداخته است که در زیر متن کامل آن آمده است:

مقدمه

اخیراً اشخاصی به تبلیغ یکی از جریان های مدّعی مهدویّت به نام احمد الحسن یمانی در برخی مناطق مشغول شده اند؛ لذا این سوال‌ها برای برخی از مؤمنان ایجاد شده که این جریان چیست ؟ احمد الحسن کیست؟ چه سابقه‌ای دارد؟ ادّعاها ومطالب او چیست؟ به چه ادلّه‌ای برای اثبات مدّعای خود استناد می‌کند؟ ادلّه مورد ادّعای او به چه میزان اعتبار شرعی دارد؟ این جریان از کجا آب می خورد، و وابسته به چه جایی است؟ چه عملکردی تا به حال داشته است؟ بالاخره تکلیف مؤمنین در برابر این گونه جریان چیست ؟

بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (ع) شعبه خوزستان ، بنا بر رسالت روشنگری پیرامون این ‌گونه مسائل ، این مکتوب را در راستای پاسخ به آن پرسش ها تهیّه و در اختیار برادران و خواهران ایمانی می گذارد.

قبل از پاسخ دادن به پرسش های ذکر شده، لازم است به دو نکته اشاره کرد:

نکته اول ؛ سیاست استعمار در فرقه سازی

یکی از شگردهای استعمار غربی برای ایجاد سلطه سیاسی و نظامی بر کشورهای اسلامی در راستای استحاله فرهنگی وتفرقه دینی ، تأسیس فرقه ها و جریانات مذهبی است . تأسیس مذهب قادیانی در پاکستان ، و بهائیت در ایران نمونه هایی از آن فرقه ها و جریانات دینی است . همراهی ، بلکه سر سپردگی این فرقه ها نسبت به آمریکا ، انگلیس و صهیونیست ها در این زمان بر همگان آفتابی شده است.


بر این اساس ، اخیراً دولت های استعماری که به بهانه مبارزه با تروریسم ، کشورهای مسلمان افغانستان وعراق را اشغال نموده‌اند ، پروژه تأسیس آن گونه فرقه ها وپشتیبانی از آن ها را به ویژه در عراق وایران در رأس برنامه های خود قرار داده اند . در این راستا ده ها فرقه به دنبال سقوط صدام در عراق بروز وظهور نموده است ، از قبیل :

1ـ جند السماء به رهبری ضیاء عبدالزهراء کاظم الگرعاوی
2ـ جریان یمانی
3ـ جریان سید محمود حسنی سرخی
4ـ فرقه الامام الربانی به رهبری سید فاضل عبدالحسین الحسینی الهاشمی
5ـ فرقه فرقد القزوینی
6ـ جریان سلوکی و ... .

اغلب جریانات فوق ، مدّعی مهدویت ویا ارتباط با امام زمان(عج) شده اند، با این که ارتباط اکثر آن ها با جریانات بعثی و دستگاه های جاسوسی استعماری کشف واحراز گردیده است. هدف اصلی این فرقه ها مبارزه با حوزه، مرجعیت و روحانیت شیعه قرار گرفته است؛ زیرا در تاریخ نهضت های اسلامی معاصر ضد استعماری، این واقعیت بارها به اثبات رسیده، که تنها سنگری که در مقابل استعمار ایستاده، ومانع پیروزی آن ها شده است، سنگر روحانیت، مرجعیت وحوزه های علمیه شیعه است؛ جالب این جاست، که فرقه های مذکور فقط بر علیه روحانیت سخن می‌گویند، واقدامات عملی انجام می‌دهند، امّا هیچ گونه اقدامی بر علیه اشغالگران انجام نداده‌اند.

نکته دوم؛ استراتژی حمله ایمانی حزب بعث عراق پس از انتفاضه شعبانیه

حزب بعث عراق توسط یک مسیحی صهیونیست به نام میشل عفلق تأسیس شده است؛ حزب مذکور از یک سو وابسته به جریان استعماری انگلیسی بود، واز سوی دیگر دشمنی ذاتی با اسلام و تشیع داشت . شعار معروف آن ها موقع به دست گرفتن قدرت این بود:

آمنت بالبعث ربّاً لاشریک له وبمیشل نبیّاً ماله ثانی

« به بعث به‌عنوان پروردگار بی‌شریک ، وبه میشل به عنوان پیامبری که همتا ندارد ، ایمان آورده‌ام ! »

کارنامه حزب بعث بویژه در زمان صدام در طول حاکمیت سی ساله، مملوّ از مبارزه با اسلام، قتل میلیون ها انسان بی گناه، نابودی اقتصادی عراق وبه تعطیل کشیدن شعائر مذهبی وبه شهادت رساندن صدها مجتهد وفاضل وهزاران طلبه از حوزه های علمیه بود.

این حزب به تحریک آمریکا، پس از پایان جنگ تحمیلی با ایران، جهت بستر سازی حضور آمریکا و متحدانش در خلیج فارس ، در سال 1990 م ـ 1369 ش ، کویت را اشغال کرد. به دنبال حضور آمریکا ومتحدان غربیش به بهانه اخراج صدام از کویت ، مردم مسلمان عراق در زمان مرجعیت مرحوم آیت الله خوئی بر علیه حزب بعث در انتفاضه معروف به شعبانیه قیام کردند ، ودر آستانه پیروزی ورهایی عراق از چنگال ظالمان قرار گرفتند، که آمریکا به کمک صدام شتافت وبا سرکوب انتفاضه ، صدام را بار دیگر بر کرسی قدرت نشاند.

حزب بعث عراق که مشاهده نمود ، روح اسلامی در مردم مسلمان عراق نمرده ، وهنوز هم می تواند آن ها را بر علیه ظلم به انقلاب وا دارد، این بار تاکتیک خود را در مبارزه با اسلام عوض کرد . به جای نشان دادن چهره خشن ، جنگ نرمی را علیه اسلام و حوزه ومردم مظلوم شیعه عراق تحت عنوان « الحملة الایمانیّة» به راه انداخت؛ در واقع این کار همان استفاده ابرازی از مذهب علیه مذهب بود. صدّام علاوه بر تظاهر به نماز ورفتن به زیارت ، در این حمله ایمانی چند کار خبیث وخطرناکی را انجام داد از جمله:

1ـ نفوذ دادن جوانان مستعد بعثی در حوزه های علمیّه ، تا به عنوان طلبه علوم دینی به تحصیل بپردازند ، و از آن ها برای مأموریت های ضد دینی استفاده نماید .
2ـ دادن آزادی به برخی از علماء برای فعالیت به عنوان مرجعیت ، وکوبیدن مراجع تقلید دیگر جهت ایجاد تفرقه میان آنان به بهانه های قومی وصنفی .
3ـ اجازه دادن به برخی از روحانیت جهت اقامه نماز جمعه و برگزاری کنترل شده شعائر دینی.
البته صدّام وقتی از فعالیت آن گونه مرجعیت طرفی نبست ، و مشاهده کرد که به دست خود زمینه را برای حضور مردم متدین در صحنه فراهم ساخته است ، آن مرجعیت را به شهادت رساند ، و عملاً آن برنامه ها به تعطیلی کشیده شد.

4ـ نفوذ دادن برخی از جوانان بعثی دوره دیده در عملیات سحر و جادو و مرتاضی و متظاهر به چهره دینی و انقلابی به درون زندان ها جهت فریب زندانیان سیاسی ، مثل ضیاء عبدالزهراء الگرعاوی ، که یک افسر بعثی بود . وی دوره آموزش مرتاضی را در هند دیده ، به درون زندان عراق رفت ، وبا گرفتن اخبار سرّی از وضعیت پرونده های زندانیان سیاسی از مأمورین بعثی زندان ، در مورد آزادی ویا شهادت برخی از زندانیان پیشاپیش خبر می داد . بسیاری از زندانیان هم فریب الگرعاوی را خورده ، واو را ولی الله و مرتبط با جهان غیب دانستند . همین شخص پس از آزادی از زندان ، بر اثر سقوط صدام در سال 1382 ش ، گروهی را به نام جند السماء تشکیل داد ، و ادعا کرد که او قائم آل محمد (ع) است! و مأموریت دارد که روز عاشوراء 1200 نفر از روحانیان نجف را به قتل برساند . اما پلیس عراق در تاسوعای سال 1385 ش ، نیروهای او را در پادگان « الزرگه » در حوالی نجف کشف، وآن ها را از بین برد . خود ضیاء عبدالزهراء به اتفاق صدها نفر از همراهانش ، از جمله 200 نفر از نیروهای به اصطلاح یمانی به هلاکت رسیدند.


جریان یمانی

پس از دقت در دو نکته مذکور ، اینک به شناساندن ماهیت جریان یمانی می پردازیم .

این جریان تحت عنوان احمد الحسن الیمانی ، وصی ، فرزند و فرستاده امام زمان (عج) در اواخر سال های حاکمیت صدام بروز کرد. پس از سقوط او ، با کمک برخی از باقیمانده های رژیم بعث ، تشکیلات وسیعی را در مناطقی همچون نجف ، کربلاء ، ناصریّه و بصره به راه انداخت . مؤسس جریان ، شخصی به نام احمد اسماعیل گاطع از قبیله صیامر در حدود سال 1973 میلادی ، در منطقه ای به نام « هویر » از توابع شهرستان « زبیر » از استان بصره متولد شد. وی در سال 1999 میلادی، از دانشکده مهندسی بصره فارغ التحصیل شد. مدّتی در حوزه شهید سید محمد صدر در نجف تلمّذ نمود . ضمناً بنا بر نقل مؤثق برادر وی از نیروهای بعثی بود.


ادعاهای واهی احمد الحسن یمانی

ایشان با این که سید نیست، و اصل و نسب او از طایفه « صیامر » معلوم ومعروف است ، عمامه سیاه پوشید ، ودر مجامع عمومی ظاهر شد. از جمله ، با توجه به فیلمی که از او گرفته شده است ، بر بالای منبر در یک مسجدی، با لباس روحانی وعمامه سیاه سخنرانی ، وادّعاهای ضد ونقیض خودش را مطرح کرده است.

از لحن کلام او پیداست که سواد پایینی دارد، وسخن گفتن به عربی فصیح برای او مشکل است. در آن سخنرانی در عین این که تصریح می کند که هیچ ادّعایی ندارد، واو یک مرد ساده از یک روستای ساده ای است، در همان زمان ادّعا می کند که ، « من مایه رحمتم برای اسلام، بلکه برای اهل زمینم ، اهل بیت (ع) هر کجا بروم، همواره با من هستند وصریحاً می گویم که خدواند مرا برگزیده است؛ صاحب نفس مطمئنه به من متصل شده، وخود صاحب نفس مطمئنه شده ام. من می خواهم شیعیان را متحد کنم از عالم و عامی؛ من آمادگی دارم حقایق را برای همه روشن کنم ، وبه صورت سیاه وسفید نشان دهم. خدا نور است وکلام او نور است. در عین حال هیچ ادعایی هم ندارم ! »

مراحل مختلف بروز جریان یمانی

ادّعاهای واهی او در طی پیامی که از طریق سایت اینترنتی خود ، با خطاب به علماء حوزه های دینی در مورخه 27 شوال 1424 هجری قمری فرستاده بود ، از این قرار است:

در مرحله اوّل : ادّعا می‌کند که ، امام زمان (عج) را در عالم خواب به صورت مکرّر در حرم سید محمد فرزند امام هادی (ع) دیده ، او را امر به زیارت عسکریین می کند . پس از آن موفق به دیدار آن حضرت در بیداری شده ، حضرت او را نسبت به انحرافات عملی و مالی حوزه‌ها به خصوص حوزه نجف آگاه می کند، وتحت تربیت ویژه قرار می‌دهد!

در مرحله دوم : مدّعی است که ، او را امر به ورود به حوزه علمیه می کند ، ودر آن جا مأموریت به او داده که انحرافات حوزه را مطرح نماید!

در مرحله سوم : ادّعا می نماید که ، در ماه شعبان سال 1420 ه . ق ( مصادف با 1378 ش)، امام زمان را برای دومین بار در حالت بیداری در کنار حرم امام حسین (ع) ملاقات کرده ، وبه دستور امام به نجف می رود ، ودعوت خود را علنی می سازد ، در این مرحله جمعی او را تکذیب می کنند؛ و او را به سحر و جنون و تسخیر اجنّه متهم می کند در پی آن به شهر خود باز می شود.

اعلان عمومی جریان یمانی پس از سقوط رژیم صدام حسین

بعد از سقوط صدام در ماه جمادی الثانی 1424 قمری ، احمد اسماعیل گاطع دعوت خود را علناً تکرار کرده، و تعدادی فریب حرف های او را می خورند . در ماه مبارک رمضان آن سال ادّعا می‌کند ، که از سوی امام زمان (ع) مأموریت یافته تا همه مردم زمین را مورد خطاب قرار دهد ، و آن ها را به قیام در راه حق بر علیه ظالمان دعوت کند!

وی در آن پیام تصریح می کند ، که من انتظار یاری علمای دین را ندارم . زیرا بسیاری از آنان با امام زمان (عج) با لسان وسنان جنگ خواهند کرد، چون با ظهور امام زمان (عج) بساط مرجعیت آنان درهم پیچیده می شود؛ ومقصود از اوثان واصنام ( بت ها ) همان علما هستند.

مغالطه عجیب در طرح برخی از روایات توسط یمانی

وی برای اثبات مدّعای خود به چند دلیل استناد می کند:
دلیل اول: خواب هایی که اشخاصی درباره او دیده اند ! و این علاوه بر خواب هایی که خود دیده بود!
دلیل دوم: اخبار از حوادث آینده مثل سقوط صدّام!
دلیل سوم: آمادگی برای مناظره با علمای اسلام ، یهود و مسیحت!
دلیل چهارم: آمادگی برای مباهله با علمای شیعه وسنی و یهودی ونصرانی!

بدیهی است که به اصطلاح ادلّه فوق صرف ادّعا است . خواب هم بر فرض صحّت حجّت شرعی نیست.
وی در پایان پیام خطاب به مردم عراق ، این‌چنین می گوید: پدرم امام زمان (عج) را برای اهل زمین فرستاد ومن دعوتم را در بین شما آغاز کردم، در حالی که جبرئیل و میکائیل مرا تأیید و نصرت می دهند، من از شما طلب نصرت می کنم. اگر نصرتم دادید فبها ، والّا سابقه پدران شما روشن است. اگر مرا خذلان کنید، صبر خواهم کرد همان گونه که مسلم بن عقیل صبر نمود . من بزودی از میان شما خواهم رفت، ای باقیمانده های قاتلان حسین! اگر می خواستم، شمر و شبت این زمان را معرفی می کردم.
من اخبار شما را به پدرم محمد بن الحسن خواهم رساند؛ در آینده به همراه او، که جز شمشیر ، چیزی را به شما ارائه نخواهد داد، باز خواهم گشت .

وی در سایت انصار المهدی به آدرس: (www.almahdyoon.org ) با امضای سید احمد حسن وصی و رسول امام مهدی (عج) ، در مورخه 21 / ربیع الثانی 1426 هجری قمری مصادف با 9 / 3 / 1384 شمسی به صورت سؤال وجواب پیامی را منتشر می کند . در آن پیام با این که مدعی فرزندی امام زمان (عج) و هاشمی بودن شده است ، یمانی بودن خود را این گونه توجیه می کند که : مکه از تهامه است وتهامه از یمن ، پس محمد وآل محمد(ص) همگی یمانی هستند!

از این رهگذر احادیثی را که درباره مدح یمانی ، واین که پرچم او پرچم هدایت است، وارد شده ، بر خود تطبیق می کند . در آن مصاحبه ادّعای عصمت هم می کند.

مدّعی جریان یمانی به احادیثی که علامه مجلسی در باب « خلفاء المهدی صلوات الله علیه واولاده وما یکون بعده » در ج 53 بحار الانوار آورده است ، تمسّک می کند . طبق یکی از آن احادیث ، پیامبر(ص)به دوازده امام معصوم شیعه وصیت می کند ، وبعد از ذکر امام زمان(عج) می فرماید : « ثم یکون من بعده اثنا عشر مهدیّاً فاذا حضرته الوفاة فلیسلّمها الی ابنه اول المهدییّن ... ».

مدّعی ادّعا می کند که او مصداق همان اوّل المهدیین و فرزند امام زمان (عج) است !در حالی که امام زمان هنوز نیامده وفوت نشده ، وصیّ او ظهور کرده است!

در پیام دیگری که طرفداران وی با امضای انصار المهدی ، در مورخه 11 ماه رمضان 1427 ق ، از نجف خطاب به مقام معظم رهبری فرستاده اند ، چنین آمده است: « الی السید علی الخامنه ای! السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته ... » در آن پیام از مقام معظم رهبری تقاضای قرائت این پیام ودادن جواب به آن را کرده . وادلّه حجیّت ادّعایی احمد بن الحسن را مطرح می‌سازند. از جمله همان حدیث وصیّت وخواب ها ومناظره ها و مباهله را مطرح می کنند.

.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ